جدول جو
جدول جو

معنی خار آدم - جستجوی لغت در جدول جو

خار آدم
آدم سالم، آدم خوب و درست کار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ)
خاری دم. سردار مجرب آتنی بود که بجهت خصومت اسکندر از آتن تبعید شد و موردخطاب داریوش واقع شده داریوش وقتی که این سپاه عظیم خود را سان دید خاری دم را مخاطب قرار داد پرسید که آیا این قوه برای اضمحلال مقدونی ها کافی است ؟ خاری دم موقع خود و غرور شاهانه داریوش را در نظر نگرفته جواب داد: شاها اگر چه حقیقت ممکن است خوش آیند تو نباشدولی من مجبورم آن را بتو امروز بگویم زیرا اگر بعد بگویم بیهوده و بی نتیجه است. این لشکر عظیم که از ملل مختلفه تشکیل یافته ترا بکار ناید. (از ایران باستان ج 2 ص 1293 و 1294) (قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2011)
لغت نامه دهخدا
(وَ اُ دَ)
خار شدن زلف یا گیسو. بشدن ژولیدگی آن با شانه کردن
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ)
فروبردن چیزی نوک تیز در تن یا جای دیگر. نخس. (بحر الجواهر). نخس معنیش قریب بمعنی دخز است جز آنکه حالتی است که در آن چوب و انگشت بکار رود. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(عُ رِ دَ)
نباتی باشد دوائی سفید و به زردی مایل، گویند بیخ درخت انار صحرائی است. ضماد کردن آن کوفتگی و شکستگی را نافع است و تخم آن قوت باه دهد. (برهان) (آنندراج). مغاث. (الفاظ الادویه) (اختیارات بدیعی)
لغت نامه دهخدا
(گُ هََ رِ دَ)
مخفف گوهر آدم. رجوع به ذیل همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
کاردان کار آزموده مجرب، آنکه کارها را بنیکویی انجام دهد، شی قابل استعمال
فرهنگ لغت هوشیار
اگر بیند هر دو خایه او بزرگ شد، دلیل که قوت و مالش زیاده شود. اگر بیند دو بیضه او بریده است، دلیل که دشمن بر او ظفر یابد. اگر دو خایه خویش را کوچک بیند، تعبیرش به عکس است. اگر بیند خایه چپ او بیرون کشید و بیفکند، دلیل است که فرزندش هلاک شود. اگر بیند خایه خود به طوع و رغبت به کسی بخشید، دلیل است که او فرزندی حرامزاده بود، که نسبت او از کسی دیگر بود. اگر بیند که بیضه او آماسیده یاد به شده بود، دلیل است که مال بسیار یابد، لکن بیم دشمنان بود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
خوش قدم
فرهنگ گویش مازندرانی